احمدینژاد حرص اصولگرایان را درآورد
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۳۳۵۶۸
به گزارش صدای ایران از فرارو، هر چند احمدی نژاد به ایندیپندنت فارسی حرف مهمی نزده است، اما اصل گفتگو با این رسانه انتقاد عدهای را برانگیخته است.
این انتقادات بیشتر به ماهیت "ایندیپندنت فارسی" باز میگردد. ایندیپندنت یک روزنامه بریتانیایی است که از سال ۲۰۱۶ به صورت آنلاین منتشر میشود. این روزنامه در سال ۱۹۸۶ تاسیس شده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
در اتفاقی دیگر این روزنامهٔ اینترنتی در ژوئیهٔ ۲۰۱۸ اعلام کرد که به گروه سعودی پژوهش و بازاریابی اجازه داده است، نسخههای خاورمیانهای این روزنامه را تحت همان عنوان ایندیپندنت به چهار زبان عربی، فارسی، اردو، و ترکی استانبولی از اواخر ۲۰۱۸ منتشر کند.
به این ترتیب "ایندیپندنت فارسی" با سردبیری کاملیا انتخابی فرد کار خود را آغاز کرد. نکته مهم این است که این رسانه وابسته به عربستان سعودی است و در گزارشهای خود به طور آشکار از این کشور حمایت میکند. با توجه به روابط پر تنش ایران و عربستان منتقدان محمود احمدی نژاد میگویند او نباید با این رسانه گفتگو میکرد.
کاملیا انتخابی فرد سردبیر ایندیپندنت فارسی درباره دلیل مصاحبه با احمدی نژاد به شبکه ایران اینترنشنال که آن هم وابسته به عربستان است، به تمجید از رییس جمهور پیشین ایران پرداخت.
او به تاثیرگذاری احمدی نژاد در سازمان ملل و شجاعت او در موارد مختلف اشاره کرده است. او گفت احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری اش سه بار مهمان ملک عبدالله پادشاه وقت عربستان بوده است. به عقیده او احمدی نژاد در حوزه دیپلماسی بسیار فعال بوده است. او گفت: «احمدی نژاد این شجاعت را داشت، که اگر در سازمان ملل بود. بدون اینکه در نظر بگیرد در تهران و در بین مقامات ملاقات با ترامپ چه تبعاتی برای او دارد، این ملاقات را انجام میداد.»
احمدی نژاد تیر ماه سال جاری نیز با روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز مصاحبه کرده بود که آن گفتگو نیز بحث برانگیز شد.
سخنان احمدی نژاد با ایندیپندنت فارسی کلی است. او سعی کرده در مورد هیچ شخص و سیاستمداری سخن نگوید. او در این گفت وگو از "آزادی انسان ها"، "منشور بهار" و ... سخن بگوید. او تاکید کرده که دیدگاهاش نسبت به سال ۸۴ تغییر نکرده و فقط بسط پیدا کرده و عمیقتر شده است.
واکنش تند به سخنان احمدی نژاد
گفت و گوی احمدی نژاد با واکنش تند اصولگرایان در فضای مجازی روبه رو شده است. کاربری به نام علی قلهکی که از فعالان اصولگرا در توئیتر است در این باره میگوید: "احمدی نژاد و احمدی نژادیها بدجوری لَنگرشون در رسانههای سعودی گیر کرده! بهاریها که یکی در میون با "ایران اینترنشنال" مصاحبه میکنند احمدی نژاد هم با "ایندیپندنت" درد و دل کرده جالبه که "عُشاقِ دیروزِ مهدی (عج) " با غاصبین حقِ اجدادِ بقیه الله، هم کاسه شدند! "
یا علی علیزاده از فعالان رسانهای ساکن لندن که از مواضع جمهوری اسلامی ایران دفاع میکند در توئیتی از سکوت اصولگرایان در قبال گفت و گوی احمدی نژاد انتقاد کرده است. علیزاده نوشته است: «اگر خاتمی با ایران اینترنشنال مصاحبه کرده و به این تلویزیون سعودی مشروعیت داده بود بسیاریتان کفنپوش میشدید. اما احمدی نژاد با مزدوران بنسلمان مصاحبه کرده و هیچکدامتان اعتراض نمیکند. درحالیکه احمدینژاد نه فقط رییس جمهور سابق که عضو فعلی تشخیص مصلحت است. اینهمه استاندارد دوگانه؟» او توئیت های تند دیگری در این باره منتشر کرده و از رییس جمهور پیشین انتقاد کرده است.
او به شدت از صداوسیما نیز انتقاد کرد که به رقبای سیاسی تریبون نمی دهد. علیزاده نوشت: «اصلاحطلبان: صداسیما آنتن نمیدهد پس به رسانه انگلیس پناه میبریم. احمدینژادیها: صداسیما آنتن نمیدهد پس به رسانه سعودی پناه میبریم. مدیران صداسیما: تمام ایرانیان تلویزیون دشمن ببینند هم ۱دقیقه آنتن به رقیب داخلی نمیدهیم. هر ۳گروه متحد شدهاند تا قبح خیانت به وطن را از بین ببرند.»
امیرحسین ثابتی از فعالان رسانهای و مجریان شبکه افق نیز در توئیتی نوشته است "مضحکترین توجیه برای مصاحبه احمدی نژاد با رسانه بنسلمان (ایندیپندنت فارسی) این است که میگویند اگر او در داخل ایران بایکوت نمیشد این کار را نمیکرد! این در حالی است که در سال گذشته حداقل ۲ بار درخواست گفتگویی صریح در رو در رو را با او داده بودیم که هر دو بار نپذیرفت و طفره رفت.»
صادق نکو از دیگر فعالان رسانهای اصولگرا با اشاره به گفت و گوی چند ماه پیش خبرگزاری فارس با احمدی نژاد که ظاهرا فیلم و متن آن از سوی دفتر احمدی نژاد به این خبرگزاری داده نشده است، نوشت: «احمدینژاد با رسانه فارسیزبان بنسلمان مصاحبه کرده؟! این همون آدمیه که هفت ماه پیش اجازه نداد خبرگزاری فارس باهاش مصاحبه بگیره.»
جلیل محبی رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور هم معتقد است "اگر امر به معروف و نهی منکر کرده بودیم احمدی نژاد امروز روبروی مجری رسانه بن سلمان ننشسته بود. "
احمدینژاد اصولگرایان را عصبانی کردپوستری از احمدی نژاد در جریان سفر او. به لبنان
اما عدهای هم معتقدند انتقادات از احمدی نژاد منصفانه نیست. او با یک رسانه مصاحبه کرده است. علی مجتهدزاده وکیل دادگستری در این باره توئیت کرد «منصفانه این است انتقادها به مصوبه شورای عالی امنیت ملی باشد که مصاحبه با شبکههای خارجی را ممنوع کرده و برای بسیاری فعالین سیاسی و مدنی معذور ایجاد کرده است.»
هواداران احمدی نژاد نیز به حمایت از او پرداخته اند. برخی از آنها میگویند اگر احمدی نژاد تاثیری ندارد پس این همه واکنش برای چیست؟
محمد جعفر بهداد مدیرعامل خبرگزاری ایرنا در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد در این باره نوشت: «سیل تهاجم قلمی و لفظی علیه احمدینژاد را بگذارید کنار جملاتی مثل «احمدی نژاد تمام شده»، «احمدی نژاد یک مردهی سیاسی است» و ... تا علت این حجم از خشونت رسانهای روشن شود. وگرنه میزان و علت محبوبیت وی در نزد آزادیخواهان جهان، از جمله یمنیها، بر اهل آگاهی و انصاف پوشیده نیست.»
هواداران احمدی نژاد میگویند ظریف و عراقچی هم بارها با ایندیپندنت مصاحبه کرده اند، اما انتقادی از آنها نشده است. هواداران احمدی نژاد به انتقادات تندی از علی علیزاده پرداخته اند و لقب "تواب لندنی" را برای او به کار میبرند.
منبع: صدای ایران
کلیدواژه: احمدی نژاد صدای ایران
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت sedayiran.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «صدای ایران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۳۳۵۶۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پشیمانم!
مهاجرتهای ناموفق هنرمندان و سلبریتیها، سابقهای نسبتا طولانی دارد. در اواسط دهه نود، گروهی از هنرمندان درجه دو و سه عرصه بازیگری با هدف رشد حرفهای، به کشورهای دیگر- بالاخص ترکیه - مهاجرت کردند. مهاجرتهایی که اغلب با شکست مواجه شد و تقریبا تمامی این افراد یا به کشور بازگشتند و یا پیشه هنری خود را به فراموشی سپردند و به زندگی در قالب یک شهروند عادی خو گرفتند.
به گزارش ایسنا، در پی انتشار مصاحبه یک شبکه فارسی زبان معاند با بازیگر ایرانی مهاجر و ابراز ندامت وی، روزنامه صبح نو در مطلبی درباره این موضوع نوشت: پس از وقایع سال ۱۴۰۱ اما گروه دیگری از هنرمندان، با تصمیماتی شتابزده، مهاجرت را به مثابه یک تصمیم احساسی در دستور کار قرار دادند و اکنون پس از گذشت زمانی کوتاه، اخباری از ندامت در گفتار اغلب ایشان به گوش میرسد. اخیرا صحبتهای اشکان خطیبی درباره مهاجرت، خبرساز شده که به همین بهانه، نگاهی به مسأله مهاجرت هنرمندان ایرانی داریم.
مقوله مهاجرت در ایران به یک بحران عمومی تبدیل شده است و بررسی آن، از دو منظر فردی و اجتماعی گستره وسیعی از نکات عبرتآموز را در بر میگیرد. از منظر فردی، لزوم پرهیز از نگاه فانتزی به مقوله مهاجرت، بسیار حائز اهمیت است؛ به این معنا که زندگی در خارج از مرزهای ایران، الزاما به معنای رستگاری و جهش طبقاتی نخواهد بود. رواج غربزدگی در ایران، طی سالهای اخیر به شکلگیری یک تصویر رؤیایی از مهاجرت دامن زده است. علاوه بر این، بخش زیادی از تجربه مهاجرتکنندگان هم علنی نمیشود و به گوش مردم نمیرسد. با این همه، مروری بر وضعیت هنرمندان پس از مهاجرت، برخی از زوایای پنهان این موضوع را روشن خواهد کرد.
اساسا هنرمندان، اعضای صنفی هستند که پس از مهاجرت، بیشتر از سایر مشاغل، در معرض اضمحلال قرار میگیرند. کار هنرمند خلق اثر هنری است و خلاقیت در بافت جامعه شکل میگیرد. هنرمندی که در میانسالی جامعه خود را تغییر میدهد، از یک سو ارتباط با فرهنگ عمومی کشور خود را از دست میدهد و از سوی دیگر نمیتواند بهعنوان یک هنرمند خلاق در کشور مقصد پذیرفته شود. علاوه بر این، جامعه مخاطبان یک هنرمند نیز پس از مهاجرت بسیار محدودتر میشود و از همین رو است که اغلب هنرمندان، مدتی پس از مهاجرت، ابراز تمایل به بازگشت میکنند.
مورد اخیر مصاحبه اشکان خطیبی، از مهمترین نمونههای فرجام مهاجرتهای عجولانه هنرمندان است. محتوای این مصاحبه، چیزی شبیه به یک کمدی تلخ است. دو سال قبل، اغتشاشاتی در ایران رخ داد و گروهی از سلبریتیها که فکر میکردند گروهی از مردم میتوانند معادلات سیاسی و اجتماعی را، با توسل به اعمال خشونتآمیز، تغییر دهند، خودشان زودتر از همه، تصمیم به ترک کشوری گرفتند که میخواستند شرایط آن را برای زندگی بهتر از نظر خودشان فراهم کنند.. اشکان خطیبی هم با این امید که بتواند با خیال راحت و از طریق فعالیت در فضای مجازی، در آتش ناآرامیهای داخل ایران بدمد، حالا خودش را در بنبستی گرفتار میبیند که حتی ممکن بوده از کشوری که در آن ساکن است هم دیپورت شود. خطیبی در میانههای حرفهایش، تلویحا میپذیرد که تحت تاثیر جنگهای روانی قرار گرفته و شاید بهتر بود برای مهاجرت و حضور در برخی جمعهای خارج از کشور، قدری بیشتر خویشتنداری میکرد. مروری بر صحبتهای این بازیگر نشان میدهد که وی روزگار خوبی را سپری نمیکند و این در حالی است که خطیبی در ایران، علاوه بر بازیگری و اجرا، مسئولیتهای فرهنگی و مدیریتی را هم بر عهده داشت که خودش آنها را، با لحنی حسرتبار، مرور میکند.
جمله مهم اشکان خطیبی در این مصاحبه این است: «خودم پشت پا زدم به همه چیز». همین جمله، به وضوح ندامت و پشیمانی را در کلام این بازیگر را هویدا میکند.
مهمتر از به خطر افتادن موقعیت شغلی و وضعیت اقتصادی هنرمندان پس از مهاجرت، به خطر افتادن سلامت روانی ایشان است. هنرمندی که یک جامعه بزرگ چند ۱۰ میلیونی از مخاطبان و چرخه ارتباطات چند ۱۰ هزار نفری همصنفان خود را با جامعهای بسیار محدود تاخت میزند، قبل از هر چیز، درگیر نوعی بحران عدم توجه و به دنبال آن بروز نشانههای افسردگی میشود؛ چیزی که در لحن اشکان خطیبی هم کاملا هویداست، هرچند که او هنوز هم سعی دارد وضعیت را به شکلی دوپهلو توجیه و خودش را قربانی یک شرایط ناخواسته معرفی کند.
خبرهایی که از وضعیت ارژنگ امیرفضلی، دیگر بازیگر مهاجرت کرده مخابره میشود نیز حاکی از چیزی بهتر از این نیست. ریحانه پارسا، حمید فرخنژاد، مزدک میرزایی، مهناز افشار، برزو ارجمند، احسان کرمی و تعداد دیگری از هنرمندان و سلبریتیهایی که مهاجرت کردهاند هم به هر بهانهای، درباره آنچه با مهاجرتشان از دست دادهاند، حرف میزنند و آرزو میکنند که بتوانند به کشور بازگردند. کیست که نداند امثال فرخنژاد و افشار، وقتی که در ایران بودند، تا چه حد میتوانستند از مواهب توجه عمومی بهرهمند باشند. حمید فرخنژاد در مصاحبهای به صراحت اعلام کرد که قبل از مهاجرت برنامه کاریاش تا یک سال آینده بسته شده بوده؛ اما در این مدتی که از مهاجرتش میگذرد، حتی امکان بازی در یک نقش فرعی سینمایی را هم به دست نیاورده است. مهناز افشار نیز که در ایران جز به بازی در نقش اول راضی نمیشد، تقریبا بازیگری را به دست فراموشی سپرده است. این وضعیت، حتی شامل حال خوانندگان و هنرمندانی که دههها از مهاجرتشان میگذرد نیز میشود. مروری بر واکنشهای خوانندههای لسآنجلسی، حسرت کار کردن در ایران را بازنمایی میکند و تقریبا هیچیک از ایشان، نسبت به بازگشت به کشور، چیزی جز اشتیاق از خود نشان نمیدهند. وضعیت پیش آمده برای هنرمندانی که با خراب کردن پلهای پشت سرشان، مسیر بهشت خیالی غرب را در پیش گرفتند، میتواند چراغ راهی برای سایر هنرمندان باشد تا فراموش نکنند که تمام هویت ایشان در گرو توجه جامعه کثیر مخاطبان ایرانی و امکان کار کردن در داخل مرزهای این کشور است.
انتهای پیام