احمدینژاد اصولگرایان را عصبانی کرد
تاریخ انتشار: ۱۰ مهر ۱۳۹۸ | کد خبر: ۲۵۳۱۸۹۸۷
ساعت 24-عدهای هم معتقدند انتقادات از احمدی نژاد منصفانه نیست. او با یک رسانه مصاحبه کرده است. علی مجتهدزاده وکیل دادگستری در این باره توئیت کرد «منصفانه این است انتقادها به مصوبه شورای عالی امنیت ملی باشد که مصاحبه با شبکههای خارجی را ممنوع کرده و برای بسیاری فعالین سیاسی و مدنی معذور ایجاد کرده است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
محمود احمدی نژاد گفت و گویی با سایت ایندیپندنت فارسی انجام داده است که باز هم مورد توجه افکار عمومی قرار گرفته است. ظاهرا او هرکاری انجام دهد با واکنشهایی روبه رو میشود. حالا هم بسیاری این گفتگو را زیر سوال برده اند
هر چند احمدی نژاد به ایندیپندنت فارسی حرف مهمی نزده است، اما اصل گفتگو با این رسانه انتقاد عدهای را برانگیخته است.
این انتقادات بیشتر به ماهیت "ایندیپندنت فارسی" باز میگردد. ایندیپندنت یک روزنامه بریتانیایی است که از سال ۲۰۱۶ به صورت آنلاین منتشر میشود. این روزنامه در سال ۱۹۸۶ تاسیس شده است. در سال ۲۰۱۰ امتیاز این روزنامه به الیگارش روسی الکساندر لبدف فروخته شد و از آن سال تحت مالکیت او اداره میشود. لبدف در سال ۲۰۱۷، بین ۲۵ تا ۵۰ درصد سهام روزنامه را به یک تبعهٔ عربستان سعودی به نام سلطان محمد ابوالجدایل فروخت.
در اتفاقی دیگر این روزنامهٔ اینترنتی در ژوئیهٔ ۲۰۱۸ اعلام کرد که به گروه سعودی پژوهش و بازاریابی اجازه داده است، نسخههای خاورمیانهای این روزنامه را تحت همان عنوان ایندیپندنت به چهار زبان عربی، فارسی، اردو، و ترکی استانبولی از اواخر ۲۰۱۸ منتشر کند.
به این ترتیب "ایندیپندنت فارسی" با سردبیری کاملیا انتخابی فرد کار خود را آغاز کرد. نکته مهم این است که این رسانه وابسته به عربستان سعودی است و در گزارشهای خود به طور آشکار از این کشور حمایت میکند. با توجه به روابط پر تنش ایران و عربستان منتقدان محمود احمدی نژاد میگویند او نباید با این رسانه گفتگو میکرد.
کاملیا انتخابی فرد سردبیر ایندیپندنت فارسی درباره دلیل مصاحبه با احمدی نژاد به شبکه ایران اینترنشنال که آن هم وابسته به عربستان است، به تمجید از رییس جمهور پیشین ایران پرداخت.
او به تاثیرگذاری احمدی نژاد در سازمان ملل و شجاعت او در موارد مختلف اشاره کرده است. او گفت احمدی نژاد در دوران ریاست جمهوری اش سه بار مهمان ملک عبدالله پادشاه وقت عربستان بوده است. به عقیده او احمدی نژاد در حوزه دیپلماسی بسیار فعال بوده است. او گفت: «احمدی نژاد این شجاعت را داشت، که اگر در سازمان ملل بود. بدون اینکه در نظر بگیرد در تهران و در بین مقامات ملاقات با ترامپ چه تبعاتی برای او دارد، این ملاقات را انجام میداد.»
احمدی نژاد تیر ماه سال جاری نیز با روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز مصاحبه کرده بود که آن گفتگو نیز بحث برانگیز شد.
سخنان احمدی نژاد با ایندیپندنت فارسی کلی است. او سعی کرده در مورد هیچ شخص و سیاستمداری سخن نگوید. او در این گفت وگو از "آزادی انسان ها"، "منشور بهار" و ... سخن بگوید. او تاکید کرده که دیدگاهاش نسبت به سال ۸۴ تغییر نکرده و فقط بسط پیدا کرده و عمیقتر شده است.
بیشتر بخوانید:
دیپلماسی به سبک احمدینژاد؛ چرا فقط آمریکا؟!
حاشیههای اقدام بیسابقه احمدینژاد
سردبیر ایندیپندنت فارسی از روابط احمدی نژاد با عربستان در دوران ریاست جمهوی اش تمجید می کند
واکنش تند به سخنان احمدی نژاد
گفت و گوی احمدی نژاد با واکنش تند اصولگرایان در فضای مجازی روبه رو شده است. کاربری به نام علی قلهکی که از فعالان اصولگرا در توئیتر است در این باره میگوید: "احمدی نژاد و احمدی نژادیها بدجوری لَنگرشون در رسانههای سعودی گیر کرده! بهاریها که یکی در میون با "ایران اینترنشنال" مصاحبه میکنند احمدی نژاد هم با "ایندیپندنت" درد و دل کرده جالبه که "عُشاقِ دیروزِ مهدی (عج) " با غاصبین حقِ اجدادِ بقیه الله، هم کاسه شدند! "
یا علی علیزاده از فعالان رسانهای ساکن لندن که از مواضع جمهوری اسلامی ایران دفاع میکند در توئیتی از سکوت اصولگرایان در قبال گفت و گوی احمدی نژاد انتقاد کرده است. علیزاده نوشته است: «اگر خاتمی با ایران اینترنشنال مصاحبه کرده و به این تلویزیون سعودی مشروعیت داده بود بسیاریتان کفنپوش میشدید. اما احمدی نژاد با مزدوران بنسلمان مصاحبه کرده و هیچکدامتان اعتراض نمیکند. درحالیکه احمدینژاد نه فقط رییس جمهور سابق که عضو فعلی تشخیص مصلحت است. اینهمه استاندارد دوگانه؟» او توئیت های تند دیگری در این باره منتشر کرده و از رییس جمهور پیشین انتقاد کرده است.
او به شدت از صداوسیما نیز انتقاد کرد که به رقبای سیاسی تریبون نمی دهد. علیزاده نوشت: «اصلاحطلبان: صداسیما آنتن نمیدهد پس به رسانه انگلیس پناه میبریم. احمدینژادیها: صداسیما آنتن نمیدهد پس به رسانه سعودی پناه میبریم. مدیران صداسیما: تمام ایرانیان تلویزیون دشمن ببینند هم ۱دقیقه آنتن به رقیب داخلی نمیدهیم. هر ۳گروه متحد شدهاند تا قبح خیانت به وطن را از بین ببرند.»
امیرحسین ثابتی از فعالان رسانهای و مجریان شبکه افق نیز در توئیتی نوشته است "مضحکترین توجیه برای مصاحبه احمدی نژاد با رسانه بنسلمان (ایندیپندنت فارسی) این است که میگویند اگر او در داخل ایران بایکوت نمیشد این کار را نمیکرد! این در حالی است که در سال گذشته حداقل ۲ بار درخواست گفتگویی صریح در رو در رو را با او داده بودیم که هر دو بار نپذیرفت و طفره رفت.»
صادق نکو از دیگر فعالان رسانهای اصولگرا با اشاره به گفت و گوی چند ماه پیش خبرگزاری فارس با احمدی نژاد که ظاهرا فیلم و متن آن از سوی دفتر احمدی نژاد به این خبرگزاری داده نشده است، نوشت: «احمدینژاد با رسانه فارسیزبان بنسلمان مصاحبه کرده؟! این همون آدمیه که هفت ماه پیش اجازه نداد خبرگزاری فارس باهاش مصاحبه بگیره.»
جلیل محبی رییس ستاد امر به معروف و نهی از منکر کشور هم معتقد است "اگر امر به معروف و نهی منکر کرده بودیم احمدی نژاد امروز روبروی مجری رسانه بن سلمان ننشسته بود. "
پوستری از احمدی نژاد در جریان سفر او. به لبنان
اما عدهای هم معتقدند انتقادات از احمدی نژاد منصفانه نیست. او با یک رسانه مصاحبه کرده است. علی مجتهدزاده وکیل دادگستری در این باره توئیت کرد «منصفانه این است انتقادها به مصوبه شورای عالی امنیت ملی باشد که مصاحبه با شبکههای خارجی را ممنوع کرده و برای بسیاری فعالین سیاسی و مدنی معذور ایجاد کرده است.»
هواداران احمدی نژاد نیز به حمایت از او پرداخته اند. برخی از آنها میگویند اگر احمدی نژاد تاثیری ندارد پس این همه واکنش برای چیست؟
محمد جعفر بهداد مدیرعامل خبرگزاری ایرنا در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد در این باره نوشت: «سیل تهاجم قلمی و لفظی علیه احمدینژاد را بگذارید کنار جملاتی مثل «احمدی نژاد تمام شده»، «احمدی نژاد یک مردهی سیاسی است» و ... تا علت این حجم از خشونت رسانهای روشن شود. وگرنه میزان و علت محبوبیت وی در نزد آزادیخواهان جهان، از جمله یمنیها، بر اهل آگاهی و انصاف پوشیده نیست.»
هواداران احمدی نژاد میگویند ظریف و عراقچی هم بارها با ایندیپندنت مصاحبه کرده اند، اما انتقادی از آنها نشده است. هواداران احمدی نژاد به انتقادات تندی از علی علیزاده پرداخته اند و لقب "تواب لندنی" را برای او به کار میبرند.
فرارو
منبع: ساعت24
کلیدواژه: احمدی نژاد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.saat24.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ساعت24» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۲۵۳۱۸۹۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آینده برجام / توافقی صورت می گیرد؟
مهرداد حجتی -روزنامه اعتماد-این روزها در رادیو و تلویزیون تبلیغاتی پخش میشود با این مضمون که امسال در «فلان مکان» هر کالایی را میتوان به قیمت پارسال خریداری کرد! و این لابد بهترین تبلیغ برای آن مجموعه است که کالاهای خانگی را عرضه میکند. سالها دورانی که قیمتها برای مدتی طولانی ثابت و بدون افزایش میماند، گذشته است و مردم همچون خاطرهای محو از آن یاد میکنند. افزایش قیمتها مدتهاست که تبدیل به یک روال شده است و این آرزوی مردمی که انتظار یک دوره باثبات و آرام را سالهاست میکشند به انتظاری دور از دسترس تبدیل کرده است. آرزویی نزدیک به محال! شاید شما هم در تاکسی، مترو یا اتوبوس از دهان این و آن شنیده باشید که دوران باثباتی را به یاد میآورند که در آن سالها «خودکار بیک»، پنج ریال بود و یک ریال هم به تنهایی دارای ارزش بود و میشد با آن کالایی همچون پاککن، مدادتراش یا مداد خرید! بلیت اتوبوس شهری از میدان راهآهن تا سرپل تجریش، دو ریال بود در صورت استفاده از تاکسی، باقیمانده سکه ده ریالی به شما با سکه خردتر بازگردانده میشد! در آن روزگار کسی هرگز تصور نمیکرد که روزگاری خواهد آمد که به یک میلیارد تومان گفته شود؛ یک تومان! چون واقعا ۱۰ ریال یک تومان بود. همان ارزش واقعیاش که میشد با آن اقلامی خریداری کرد! آن روزها هیچ کس تصور نمیکرد، روزی بانک مرکزی، اسکناس صد هزار یا پانصد هزار تومانی هم عرضه کند! به همان اندازه که پیشبینی روزگاری، چون امروز در چند دهه بعد محال بود، حالا دستیابی به دورانی با ثبات، چون آن روز هم محال و دور از دسترس به نظر میرسد. آرزوی بازگشت به دوران ثبات! سعید حجاریان به وضعیتی، چون امروز، «وضعیت ابنُرمال» میگوید، وضعیتی در تقابل با «وضعیت نرمال». به تعبیری «وضعیت استثنا» در برابر «وضعیت عادی». او سال ۹۲، طی گفتاری، موضوع «نرمالسازی» را مطرح کرد و آن را پروژه مطلوب دولت تازه بر سر کار آمده «حسن روحانی» تلقی کرد. پروژهای که قرار بود دولت روحانی، به موازات تلاشهای داخلی، با تلاشهای دیپلماتیک به آن برسد. حجاریان «پروژه دموکراسیخواهی» را منوط به «نرمالسازی» کشور دانسته بود. اتفاقی که به دلیل کارشکنیهای مداوم و مانعتراشیهای مکرر در داخل و روی کار آمدن دولت «ترامپ» در امریکا رخ نداد تا اینچنین یک فرصت تاریخی برای بهبود وضعیت از دست برود. منظور از رسیدن به «وضعیت نرمال»، عادی شدن همه چیز در همه عرصهها از جمله «اقتصاد» بود. به عبارتی «رسیدن به یک ثبات» در «وضعیت اقتصادی». در چنین وضعیتی - وضعیت نرمال - هیچ شهروندی نگران فردای خود نیست. بیم از دست دادن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه، وضعیت روانی جامعه را در هم نمیریزد و آرامش جامعه را به هم نمیزند. در وضعیت نرمال، قیمت کالاها برای مدت طولانی - سالها - ثابت میماند و هیچ شهروندی نگران، افزایش قیمتها نیست، چون ریال یا تومانی که در جیب دارد، ارزشش ثابت میماند و مدام دچار افت یا نوسان نمیشود. در مقابل چنین وضعیتی، «وضعیت ابنرمال» یا «استثنا»، شرایط اقتصادی را در هم میریزد و دچار بیثباتی میکند. به همین خاطر هم، هر آینه بیم از دست رفتن «اندوخته مالی» یا کم ارزش شدن سرمایه وجود دارد و همین عرصه اقتصادی را آشفته و دچار بیثباتی میکند. در «وضعیت نرمال» امکان جذب سرمایه و سرمایهگذاری وجود دارد. اما در «وضعیت ابنرمال» نه تنها این امکان از دست میرود که حتی منجر به فرار سرمایه هم میشود. اتفاقی که بلافاصله پس از توقف «برجام» در پی خروج «ترامپ» از آن رخ داد. آن اتفاق، برنامههای حسن روحانی را در هم ریخت و او را در داخل با بحرانهایی روبهرو کرد. در چنین شرایطی مخالفان او که در حقیقت «مخالفان برجام» و «پروژه نرمالسازی» بودند، با حمایت بخشهایی در حاکمیت، دست بالا را پیدا کردند. این فرصت که بتوانند فشار خود را با در اختیارگیری تریبونهایی بیشتر کنند. همان گروه که بارها به «جواد ظریف» و تیم مذاکرهکننده، تاخته بود و پس از توافق ایران با ۱+۵، کمیسیونی ویژه برای بررسی آن دستاورد، یعنی «برجام» تشکیل داده بود! حالا، اما آن گروه با خروج یک طرفه ترامپ از برجام، گویا به خواسته قلبی خود رسیده بود، چون فردای آن شادمانه در صحن علنی، با هیاهوی فراوان «برجام» را آتش زده بود! هر چند اقدامی نمادین، اما از منظر دولت، اقدامی مخرب تلقی شده بود. به سخره گرفتن تلاش دستگاه دیپلماسی کشور که توانسته بود کشور را پس از سالها از زیر تحریمهای فلجکننده خارج کند و چشماندازی امیدوارکننده پدید آورد چندان سنجیده به نظر نرسیده بود. هر چه بود در عرصه اقتصادی، کشور به آرامش رسیده بود و کشورهای بزرگ، داوطلب سرمایهگذاری در ایران شده بودند، چون وضع به سرعت به سوی عادی شدن و ثبات پیش رفته بود. «عبدالله رمضانزاده» از دولتمردان دولت اصلاحات، سال ۹۲، از پروژه «آواربرداری» سخن به میان آورده بود. او گفته بود، پس از هشت سال، آنچه از دولت پیشین -احمدینژاد- برجا مانده است، «انبوهی ویرانی» است که باید توسط دولت بعد، ابتدا آواربرداری و سپس بازسازی صورت گیرد. پروژهای که بر عهده حسن روحانی و دولتش نهاده شده بود و او نه تنها باید به سرعت خرابیهای گذشته را جبران میکرد که ضمن آن باید به بازسازی هم توجه نشان میداد. آن هم با خزانهای که خالی شده بود و بدهی انبوهی که باقی مانده بود. روزی که احمدینژاد بر سر کار آمده بود، «خاتمی» خزانهای پر پول و صندوق ذخیره ارزی انباشتهای را برای او باقی گذاشته بود. اما «پولپخشی»های مداوم و بیحساب کتاب احمدینژاد که گاه با «گونی» پولها را در سفرهای استانی جابهجا میکرد، نه تنها آن اندوخته را بر باد داده بود که حتی درآمد هنگفت حاصل از فروش نفت - بالغ بر ۷۰۰ میلیارد دلار- را هم نابود کرده بود! رقمی که هیچگاه توسط هیچ نهادی بررسی نشد و رییس دولت وقت بابتش هیچگاه بازخواست نشد!
آنها که خواستار توقف برجام و حتی خروج از آن بودند، در حقیقت در صف نوبت دولت بعد ایستاده بودند. مرور اعضای کمیسیون بررسی «برجام» میتوانست تصویری از دولت، مجلس و فردای سیاسی کشور را پس از دولت روحانی به دست دهد:
نقویحسینی نماینده ورامین (اصولگرایان رهروان ولایت)، اسماعیل کوثری نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، محمدحسن ابوترابیفرد نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، کارخانهای نماینده همدان (اصولگرایان رهروان ولایت)، حسین نجابت، نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، زاهدی نماینده کرمان (اصولگرایان رهروان ولایت)، علیرضازاکانی نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، مهرداد بذرپاش نماینده تهران (اصولگرایان رهروان ولایت)، علاءالدین بروجردی نماینده بروجرد (اصولگرایان رهروان ولایت و رییس کمیسیون امنیت ملی)، سیدمحمود نبویان نماینده تهران (اصولگرایان جبهه پایداری)، حقیقتپور نماینده اردبیل (اصولگرایان رهروان ولایت)، منصوریآرانی نماینده آران و بیدگل (اصولگرایان رهروان ولایت)، وحید احمدی نماینده کنگاور (اصولگرایان رهروان ولایت)، مسعود پزشکیان نماینده تبریز (اصلاحطلب) و تاجگردون نماینده گچساران (اصلاحطلب). در میان آن همه اصولگرا فقط دو تن اصلاحطلب بودند. تقریبا تصویری بینقص از آنچه در پیش رو بود.
حجاریان درباره دوپارگی سیاسی در فردای «برجام» گفته بود؛ کشور به دو گروه، «برجامیها» و «نابرجامیها» تقسیم خواهد شد. «برجامیها» که خواهان گفتگو و عادیسازی روابط با جهانند و به خروج از انزوای کشور و عادی شدن اوضاع میاندیشند و «نابرجامیها» که اساسا از بیخ و بن با هر نوع گفتگو و تعامل با جهان، خصوصا غرب مشکل دارند و همواره از تحریمها استقبال میکنند. شاید به این دلیل که در «وضعیت ابنرمال»، آنها دست بالا را پیدا میکنند. «وضعیت ابنرمال» راه را برای هر نوع شفافسازی میبندد. مراودات اقتصادی - تجارت - امری سیاسی و امنیتی میشود که باید در لایههایی پنهان تصمیمگیری شود. دالانهایی پنهان برای افرادی خاص گشوده میشود و تجارتی نهان شکل میگیرد که از چشم ناظران پنهان میماند. امتیازهایی در همان لایهها تقسیم شده و پول و ارز به ابزاری برای معادلات سیاسی بدل میشود. در چنین وضعیتی است که مسائلی همچون «چای دبش» هم رخ میکند. در شرایطی که کشور از همه سو تحریم و ارتباط نظام بانکی کشور با نظام بانکی جهان - به دلیل نپیوستن به FATF - قطع است، افرادی خاص دست بالا را در اقتصاد کشور پیدا میکنند که توانایی دور زدن تحریمها و معامله در پشت درهای بسته را دارند. اتفاقی که قرار بود پس از دوران حسن روحانی رخ دهد و کشور به سرعت وارد دالانی از حوادث شود که تا پیش از آن هرگز تجربه نکرده بود. برگزاری دو انتخابات، ۱۴۰۰ و ۱۴۰۲ بدون حضور کاندیداهای شاخص اصلاحطلب، عرصه را یکدست در اختیار همان گروهی قرار داد که از همان ابتدا با «برجام» مساله داشت. دولتی بر سر کار آمده بود که هیچ برنامه اقتصادی مدوّنی در دست نداشت، برخلاف ادعای «برنامه هفت هزار صفحهای» که در دوران کاندیداتوری در تلویزیون گفته بود، دست رییسی از هر برنامهای کاملا خالی بود! انسداد مذاکرات پس از مدتی تلاش نافرجام در جهت احیای برجام، هر چشمانداز احتمالی را از بین برده بود. شعار «نگاه به داخل» که هیچ «پِلنی» در پیوست نداشت، وضع را پیچیدهتر و دولت «نوانقلابی» رییسی را وادار به پروپکانی کرده بود. اتفاقی که پیشتر احمدینژاد هم تجربه کرده بود. حالا با گذشت نزدیک به سه سال از روی کار آمدن دولت رییسی، نه تنها وضعیت به حالت عادی بازنگشته، بلکه وضع به مراتب غیرعادیتر هم شده است. به عبارتی «وضعیت ابنرمال» تعمیق و «وضعیت نرمال» کاملا از دسترس دور شده است. حالا صعود سرسامآور قیمتها، با جهش بیسابقه دلار، همان شعار «نگاه به داخل» را هم با ابهام مواجه کرده است. تا چند ماه دیگر، ابراهیم رییسی وارد سال پایانی دوره چهار سالهاش خواهد شد بیآنکه توانسته باشد دستاورد قابل ملاحظهای به دست آورده باشد. دولتی که با شعار تک رقمی کردن تورم بر سر کار آمده بود، حالا به تورمی افسارگسیخته رسیده است. بهرغم همه آمارهایی که ارایه میشود، سفره خالی مردم و ریزش طبقه متوسط به طبقه فرودست حاصل همان انزوای «نخبگان» یا «قشر الیت» به بهانه «جوانسازی» دولت است که با آزمون و خطا امور کشور را پیش میبرد!
تبلیغ از بلندگوی رسمی - صدا وسیما - برای خرید کالاهای خانگی به قیمت سال قبل، به نظر حالا یک دستاورد است! البته دستاوردی از جنس «استثنا» برای جماعتی «استثنا!» جماعتی برخوردار از حمایت که میتوانند از این «وضعیت استثنا» نهایت بهره را ببرند بیآنکه گروهی رقیب کسب و کارشان را تهدید کند! پدیداری چنین «استثناهایی» نه تنها موجب افتخار نیست، بلکه موجب تاسف هم هست. توزیع رانت، دستاورد نیست، بلکه نشانه نوعی معلولیت در نظام مدیریت است. معلولیتی برآمده از همان «وضعیت ابنرمال» که دولت چارهای برای آن در دست ندارد. شاید به این دلیل که خود برآمده از همان «وضعیت استثنا» است.